آدم

ساخت وبلاگ

آدم ها یک شب آشنا و شبی دیگر غریبه می شوند.

 

آدم ها یک شب عاشق و صبح دیگرش فارغ می شوند.

 

آدم ها یک شب دوست و شب دیگر دشمن...

 

آدم ها یک شب قول می دهند و فردایش فراموش می کنند.

 

آدم ها مُدام چیزی هستند که فردایش نیستند.

 

من مُدام یک نفری را دوست داشتم که... آدم بود...

 

مریم... طفلِ نو پای دوست داشتنم را چه شد؟

 

مریم... کودکِ دلبندِ رها شده ی من در تاریکی...

 

چشمانِ گریانِ من از تنهایی...

 

قلبِ لرزانِ من از غریبگی...

 

هنوز گمان میکردی کسی هست که بتوانی اهلِ خود کنی؟

 

مریمِ بی آشنایِ من...در این بادیه غم جاریست مریم...!

 

 

MaryaM

 

خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 146 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30